آرشينآرشين، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره

آرشين ، دختر خردمند ايراني

آغاز فصلي جديد در زندگي تو..

1392/11/14 18:24
نویسنده : مامان فرناز
869 بازدید
اشتراک گذاری

دوره ي شير خوارگيت از روز جمعه ظهر 11/ 11 به پايان رسيد. دو سال وابستگي تو به من و من به تو.. از توضيح حسي كه دارم سر باز ميزنم چون قابل توصيف نيست و فقط و فقط بايد مادر باشي و اين حس مادرانه رو درك كني.. از روزي كه شير نخوردي 3 روز ميگذره اينقدر عاقلانه با اين قضيه كنار اومدي كه من و به وجد آوردي.. دخترم.. الان هم مثل 3 ديروز گذشته بغض تو گلومه.. وقتي كلافه گيت رو ميبينم و در عين حال تو همون لحظه حس دلسوزيت رو نسبت بهم كه...، دلم ميخواد هزاران بار در آغوش بگيرمت و ببوسمت و خدارو شكر كنم بخاطر وجود دختر مهربوني مثل تو ..

جمله ي معروف مادر دختريمون رو كه مدتيه بهم ميگيم تو هر لحظه ... اينجا با لحن زيباي خودت برات مينويسم:

عاشگانه دوست ميدارم ...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان نیروانا
15 بهمن 92 9:30
عزززززییییییزززز دلم! فرنازم! خیلی درکت میکنم ولی واقعاً نمیشه حست رو توصیف کرد. قربون دختر خردمند گلم برم که اینهمه با مامانش راه میاد. حسابی ببوسش شیرین شیرینم رو که عاشگانه دوست میدارم! و اما فرنازم، قصه ی وابستگی های مادری و دختری رو که برام نوشته بودی خوندم و با تمام وجود لذت بردم که حرف دل منو خوب فهمیدی که دلت به دلم نزدیکه. حق با توست ما به فرزندانمون وابسته تریم و به عشقشون تشنه تر تا اونا به ما. و واقعاً اگه یه روزی به این نتیجه برسم که این فقط نیاز کاذب من نیست و نیاز حقیقی اونم هست حتماً یه تجدیدنظری میکنم واسه کارم و ممنونم که بهم نظر لطف داری عزیزم. همیشه آغوش گرم گل سرخت باشی گلدون مهربون من
مامان فرناز
پاسخ
ممنون فريباي عزيز و مهربون وااي از اين وابستگي بچه گانه من كه حسابي سر در گمم كرده... وفكر ميكنم خوب نيست نه براي من و نه براي آرشين..به قول تو شايد فقط اين نياز كاذب ماست...