كلمه بازي
اين روزا خيلي در تلاشي كه حرف بزني...
خوب تو انساني و كلام راه ارتباط برقرار كردن با انسانهاست.يه جايي ميخوندم كه:
كلام عصاي معجزه گر توست!
جمله قشنگيه.. دوست دارم وقتي اين پست رو خوندي عميقا به اين جمله فكر كني و در نهايت ياد بگيري و عمل كني كه با كلامت معجزه كني... شايد به نظر برسه كه هنوز زود براي فكر كردن به اين مسائل اما به نظر من اينجا نقطه ي آغازه و تو زماني ميتوني خوب حرف بزني كه از حالا ياد بگيري. اميدوارم من و بابايي بتونيم تو اين مسير كمكت كنيم...
حالا بريم براي ثبت كلمه هاي خوشمزه
آب:اب با فتحه
به به: ب ب
ماشين: نانا
گردش:دد
بابا هادي: بابادي
ماماني: مامايي
علي: ايي
دايي: اول ميگفتي دا دو سه روزيه ياد گرفتي ميگي دايي
عمو: عم
عمه: عم
آرتميس: آ
آرشين:آدين
آقا جون و بابايي: اول به هر دو ميگفتي بابا الان ميگي آگا
خاله: چند باري گفتي اد اما بيشتر ميگي مامان
نگار : ن ن
صداي پيشي و شير و گاو و ببيي و هاپو و قورباغه رو هم خيلي وقته بلدي دختر شيرين كار با استعداد
هر كلمه اي رو ميگيم بگو يا اولشو ميگي يا بالاخره يه چيزي ميگي ديگه. چند وقتيه همش يه صداهايي از خودت در مياري حروف رو به هم ميچسبوني و يه چيزايي ميگي انگار داري حرف ميزني مثلا ميگي ابودي ابودي حالا يعني چي نميدونم! اينا همون نقطه ي آغازيه كه گفتم ولي اين حروف و كلمات رشد ميكنن بزرگ ميشن شاخ و برگ ميگيرن و اين تويي كه بايد به اين شاخ و برگا شكل بدي ... و در نهايت يه چيز تاثير گذار از آب در بياري
خلاصه كه............. از اين حرفا بگذريم خيلي دوست دارم كوشولو