آرشينآرشين، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره

آرشين ، دختر خردمند ايراني

در ادامه 22 ماه نوشت..

1392/10/21 15:19
نویسنده : مامان فرناز
738 بازدید
اشتراک گذاری

بعد از گذروندن مرحله ي تاب سواري در شب، موقع خواب، روي پتو با اجراي مامان و بابا، نوبت رسيد به نوع ديگري از تاب سواري بدون نياز به مامان و بابا! قدرتت زياد شد و پيشرفت شاياني كردي در گرفتن از گوشه هاي مبل و انداختن وزنت روي دست ها براي تاب سواريتعجب كم كم ديديم اوضاع داره فجيع ميشه و ممكنه بلايي سر خودت بياري كه تصميم گرفتيم تابي رو كه تو برنامه بود برات بخريم زودتر تهيه كنيم. تقريبا 1 هفته پيش اين تاب رو برات خريديم و خيلي هم دوسش داريلبخند

پفيلا ريخته بودي جارو آوردم گفتم پفيلارو جمع كنيم ازم گرفتي نه تنها پفيلاهايي كه ريخته بودي بلكه  جاهاي ديگه رو هم جارو كردي قربونت برم كه اينقدر بزرگ شدي كه كمكم ميكنيماچ

اخ جون تولدت.. 15 دي تولد دايي بود و تو كه در روزهاي عادي هم همش در حال خوندن تولد تولد هستي كلي كيف كردي و كلي بابچه ها رقصيدي و چندين بار شمع هارو روشن كردن تا شما فوت كني وبرات دست بزنيملبخند همش ميگفتي امشب تولد منهچشمک خلاصه كه حسابي خوش گذروندي..

اينم شمايي در حال فوت كردن شمع به جاي داييلبخند

يه پا خانوم بهداشت شدي واسه خودتلبخند ميبرمت دستشويي ميگي واي واي واي خيلي وقته مسواك نزديم مامان اللاز تعجبدر حالي كه هرشب نه به پيشنهاد من بلكه طبق عادت مسواك ميزنيسوال

چند روز پيش از بابايي در خواست كردي باهات برقصه كه باباييم مشغول ديدن فيلم بود و حوصله بلند شدن نداشت يكدفعه بهش گفتي بابادي، جون من پاشو تعجبو بابا هادي با بيحوصلگي و فقط بخاطر حرف شما همراهيت كردلبخند

تا يه كار اشتباهي ميكني مثلا چيزي ميريزي يا..، شروع ميكني با خودت حرف زدن..به خودت ميگي واي واي آرشين چيكار كردي اشكالي ندارهلبخندقربونت برم شيرين زبون منماچماچماچماچ

اينقدر دايره لغات گسترده اي داري و جمله هاي زيبا و شيرين ميگي كه واقعا نميدونم چي بايد بنويسم خلاصه كلام اينكه خيلي شيريني ووروجك و حرف زدنت و شيرين زبونيات همرو به حيرت ميارهلبخند

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مرضیه
9 بهمن 92 14:51
ای جان قربون لباس ورزشیت دختر
مامان فرناز
پاسخ
ممنون مرضيه جون كه بهمون سر زدي خوشحالم كردي