اين روزاي تو..
1392/5/2
بابادي ،ادين، اپو، دد..
از وقتي به همراه بابايي به نمايشگاه رفتي و هاپوهاي نگهبان تو نمايشگاه به همراه هاپو كوچولوهاشون رو ديدي همش ميخواي بري پيششون و تا ميبيني بابا داره اماده ميشه بره سر كار اين جمله رو ميگي يعني باباهادي ارشين رو ببر پيش هاپو
آدين دادا، قاقا دادا، مامايي دادا ،جوجو دادا، آپو دادا...
منظورت از ادين ارشين و قاقا قورباغه هست قربون لالايي گفتنت برم كه با ريتم لالايي همراهه و زماني كه خوابت مياد يه كوچولو بغض ميكني و چند قطره اشك از گوشه چشمات سرازير ميشه!
مامايي،مامايي ميا، د ،با ،نانا
ماماني دستت رو بده پاشو ناناي بزار برقصيم البته ناگفته نماند كه همه ي عروسكاي اويز سقف اتاقت رو هم بايد برقصونيم!!
خيلي جالب هر چيزي كه بخواي با ايما و اشاره و سر هم كردن حروف منظور رو ميرسوني.وقتي حواسمون بهت نيست بزور دستمون رو ميكشي بلندمون ميكني و ميبري سمت چيزي كه ميگي و ميخواي خيلي وقتا خودتو لوس ميكني و اينجوري صدامون ميكني بابادي بابودي بودي، مامايي مامايي مينا و بلندمون ميكني تا به خواستت برسي
اب بازي
همچنان عاشق اب و اب بازي هستي تا ميگم ارشين بريم اب بازي سري به نشان رضايت تكون ميدي و سعي ميكني لباست رو در بياري و ميري سمت حموم قبلش هم با بابادي باباي ميكني و بوسش ميكني
لاك
عاشق لاكي همش كشوي ميز آرايش و باز ميكني لاك برميداري مياري ميگي ماما دا يعني لاك بزن برام الانم كه از خواب بيدار شدي و ديگه نميزاري بنويسم پس فعلا
1392/5/3
ماساژ
در ادامه اين پست ميخوام از يكي ديگه از كارايي بگم كه مدتيه ياد گرفتي اونم ماساژ دادنه در حد فوق حرفه اي هر شب موقع خواب وقتي بابادي جون ميره سر جاش با همون اشاره هاي قشنگت كه قبلا در موردشون گفتم و كلمه ي اي نا كه منظورت از اينها هست ماساژ رو با دستها و پاهاي كوچولوت شروع ميكني. با شجاعت تمام ميخواي تنها بدون كمك من رو كمر بابادي بايستي كه من همش ميترسم بيفتي و كمكت ميكنم اما تو همچنان سعي ميكني دست منو ول كني اينجاست كه احساس ميكنم حتما دختر شجاعي هستي! بعد ميري سراغ دست و پاش و با دستاي ظريفت ماساژشون ميدي. بعدم نوبت خودت ميرسه به حالت دمر ميخوابي و ميگي بابادي مامايي و منتظر ميموني كه بدنت رو ماساژ بديم
عروسك
عاشق عروسكاتي در واقع تو اكثر كارا عروسكا هم بايد همراهيمون كنن. وقتي يه اهنگ شاد ميشنوي اگه ايستاده باشم پاهامو ميگيري و ميگي ماما بب يعني بغلم كن و اگر هم نشته دستم و ميگيري و ميكشي كه يخواي بلند شم بعدم به اتاقت اشاره ميكني و من و ميبري سمت اتاق بعد به عروسكاي سقفي اشاره ميكني كه برقصونيمشون وفتي اونارو تكون ميديم خنده هاي قشنگت كه نشان رضايت و اشاره به عروسكاي ديگه و رقصوندن اونا و همچنين رقصوندن آرشين غرق شاديمون ميكنه موقع غذا خوردن هم كه ميگي ماما قا قا ني ني كه بايد به قورباغه عزيز يا همون قاقاي خودمون و سگ قهوه اي يا همون اپو و پيشي جون يا همون مئو معروف و ني ني غذا بديم. بهشون غذا ميديم و عروسكا هم تشكر ميكنن ماماني به زبون اونا ميگه به به چقد خوشمزه بود مرسي مامان فرناز مرسي آرشين جون و ارشيني رو بوس ميكنن بماند كه چند روزيه شما غذا نميخوري كه فكر ميكنم بخاطر دندونات
كارت بازي
چند ماهي ميشه كه هر از گاهي رو چند تا از فلش كارت هاي تراشه هاي الماس كار ميكنم به همراه عروسكا.. فعلا نتيجه رضايت بخش نيست چون شما فقط اسم كلمات تو ذهنت ثبت شده يعني اينكه فقط ميدوني چند تا كلمه به نام مامان بابا دست و جديدا انگشت رو اين كارتها نوشته شده اما نميتوني تشخيص بدي كدومه و هر كارتي رو ميگيرم جلوت يكدومون از اين چهار كلمه رو ميگي تا بالاخره يكيشون درست در مياد و من و عروسكا كلي دست و هورا و تشويق كه تو ذهنت بمونه اما هنوز نتتيجه ي خوبي حاصل نشده اميدوارم به مرور زمان بهتر پيش بره..
بازي با باباهادي و مامان فرناز
كلي باهات بازي ميكنيم كلي صداهاي عجيب غريب ! من و بابايي يه وقتايي واقعا انگار كودكيم! باهات ميرقصيم رو كول من يا بابايي سوار ميشي و دور خونه ميدوييم دوست داري چراغارو خاموش روشن كني خاموش ميكني چشمامو ميبندم و روشن كه ميشه چشمامو باز ميكنم و گرد و تو غرق خنده ميشي بابا هادي دنبالت ميكنه وبا صداي بم ميگه هااااااااا... و تو ميپري بغلم و همراه با قهقه ميگي نه نه نه نه نه نه... تا بابا هادي حواسش پرت ميشه و مشغول كاري باز اروم ميري سمتش و هي صداش ميكني و باز بابايي برميگرده و هاااااا....و مجددا عكس العمل شما خنده و نه نه نه نه نه
كلمات جديد
ديشب كه خونه ماماني اينا بودي screen saver كامپيوتر رو ديدي كه اكواريوم بود نگار بهت گفته بود ارشين جوجو هارو ببين تو گفته بود مايي حالا كي اين كلمه رو ضبط كرده بودي نميدونم!
به دوغ ميگي دو، به ماست ميگي ما، به سس ميگي اه الف با ضمه، به چايي ميگي دايي،
به قند ميگي ق فعلا ديگه يادم نمياد