اين روزهاي تو و من..
مدتيه از كلمات زيادي استفاده ميكني و هر چيزي رو كه ميشنوي مثل طوطي تكرار ميكني و سعي داري اون كلمه رو بگي اين خيلي خوبه و عاشق اين تلاش قشنگتم اما به يه مشكلي برخوردم اونم اين كه چون تلفظ كلماتت خيلي شبيه به هم هستن يه وقتايي فهم يه سري از كلمات واقعا برام سخته و همش با خودم ميگم كه بايد خيلي بيشتر دقت وتوجه رو اين مسئله داشته باشم چون خيلي وقتا متوجه نشدنمون شاكيت ميكنه و با لحن محكم تري اون كلمه رو بيان ميكني كه متوجه شيم وقتي ازت ميپرسيم كه مثلا منظورت ... كلمه هست در صورتي كه اشتباه باشه با لحن ناراحت ميگي نه و در صورتي كه بتونيم كلمه رو درست حدس بزنيم خيلي شاد و خوشحال با اون لحن نانازت ميگي اد و اون وقت ماهم كلي خوشحال ميشيم از اين كه تونستيم منظورت رو متوجه شيم
بعد از خوب شدن سرما خوردگي قبلي( كه البته اينقدر سرعتي خوب شدي كه اصلا نه خودت اذيت شدي و نه ما و به نظر من طبق تجربه اصلا سرما خوردگي نبود و بيحالي و ابريزش بينيت مربوط به دندون در اوردنت ميشد)دوباره چند روزيه كه سخت مريض شدي تا ديروز تب داشتي و حسابي بيحال بودي اما خداروشكر امروز بهترياميدوارم زودتر اين ويروس لعنتي دست از سرت برداره