اوج لذت
چه لذتي ميتونه بالاتر از اين وجود داشته باشه كه اتفاقي برات بيفته و دختر كوچولوت صميمانه كمكت كنه و برات دلسوزي كنه!!
مثل همين چند دقيقه پيش ما...
داشتم ظرف ميشستم كه دستم بريد و دختر كوچولوي 2 سالم رو صدا زدم كه بهم دستمال بده تا جلوي خونريزي زخممم رو بگيريم تا ازش درخواست دستمال كردم اول با تعجب و نگراني نگاهي بهم انداخت و بعد به سرعت دويد سمت دستمال كه روي اپن بود دستش نميرسد همين جور كه داشت تلاش ميكرد خطاب به جعبه دستمال گفت اااااااااا بيا ديگه دست مامانم بريده وزير لب اروم ميگفت الهي قربونت برم عزيزم و من كه به اصطلاح يه مامانم با ديدن اين صحنه ها بيشتر خودمو براي دخترم لوس ميكردم تا بيشتر لذت ببرمو در اخر هم يه تشكر حسابي از دختر كوچولوي مهربون بخاطر كمك رساني و حس خوبي كه بهم داده بود
عاشقتم وروجك من
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی