شيرين مثل عسل...
18ماهگيت داره تموم ميشه و چه خاطرات شيرين بسياري كه از اين ماه باقي گذاشتي.. از اي بابا گفتنهات گرفته تا شعر خوندنهات كه گوشم از شنيدن دوباره و دوباره اونها سير نميشه.. كلماتي كه بيان ميشن و هر روز كامل تر از روز قبل.. ممنون گفتنهات كه عاشقشونم.. بازي با عروسكهات كه دنيايبه واسه خودش.. هر مامان جوني كه با اون لحن خوردنيت بهم ميگي تا اوج ابرا ميبرتم..محكم بغل كردنات... لوس كردنات و كه نگو.. و نه گفتنهاي محكم و قاطع كه همچنان ادامه داره ! گلي شده دوست هميشه همراهت و نينا دوستي كه مامان فعلا ازت دورش كرد تا يكم بزرگتر شي تا بتوني باهاش بازي كني چون نسبت به تو قد و هيكل بزرگي داره .. مئو دوست پول خورت كه هر شب كيف پول بابا دي رو خالي ميكنه...